آلیسیا ویلیامز، یک نوجوان بلوند خیره کننده، در مقابل میز خواهر ناتنی اش می نشیند و با لبخندی شیطنت آمیز به او نگاه می کند و می گوید: "همیشه دوست داشتم با تو رابطه جنسی داشته باشم، اما نمی خواستم یک آدم حشری باشم. اما حالا که کارنامه ات را دیده ام، می دانم که روی تو لبه دارم."